خدایا در این روز به برکت سحرهایش آگاهم کن، و دلم را با تابش انوارش روشن کن، و همه اعضای بدنم را به پیروی آثارش بگمار، به نور خودت ای نوربخش دل های عارفان
شرح دعای روز هيجدهم:
«اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ،
و نوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ، و خُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ،
بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین»
خدایا در این روز به برکت سحرهایش آگاهم
کن، و دلم را با تابش انوارش روشن كن، و همه اعضای بدنم را به پیروی آثارش بگمار، به
نور خودت ای نوربخش دل های عرفان.
در دعای روز هجدهم ماه مبارک تکیه بر چند
جهت شده است:
1) شب ، شب زنده داری و تقویت بعد معنوی
2) قلب، دل، زنده دلی و نورانیت دل
3) قرارگيري تمام اعضای بدن در مسير طاعت وبندگي
اما مسئله اول که مسئله شب و شب زنده داری
است، محور اصلی شخصیت انسان بعد معنوی وی است که با شب زنده داری حاصل می شود، همان
که در فراز اول دعا فرمودند:« اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ» خدایا در
این روز به برکت سحرهایش آگاهم کن.
شب و وقت سحر، زمان با اهمیت و بسیار با
ارزش و نورانی است . در سوره اسراء آمده است: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ
إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً
مَحْمُودا»
نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريکى
شب برپادار، و [نيز] نماز صبح را، زيرا نماز صبح همواره در ديد و حضور [فرشتگان ] است،
و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو افزون [از نمازهاي واجب] باشد، اميد که پروردگارت
تو را به مقامى ستوده برساند.
«لِدُلُوكِ الشَّمْسِ» زوال ظهر وزمان اقامه
نماز ظهر وعصر؛
«غَسَقِ اللَّيْلِ» زمان مغرب واقامه نماز
مغرب و عشا؛
«قُرْآنَ الْفَجْرِ» زمان طلوع فجر و نماز
صبح.
در این آیه اشاره به نمازهای پنج گانه واجب
در سه وقت آن شده است؛ در آیه بعدی به نماز مستحبي ونافله كه افزون بر نمازهاي واجب
است اشاره شده است که به هنگام شب ودر حال تهجد و شب زنده داری انجام مي شود، كه اثر
آن نيز بیان شده است که امید است با شب زنده داری و تهجد، خداوند انسان را به مقام
محمود وستوده رساند. البته انجام اين نماز براي ما مستحب است، ولي براي رسول خدا (صلى
الله عليه وآله) واجب بوده است، اموري را از اختصاصات پيامبر (صلى الله عليه وآله)
شمرده اند كه يكي از آنها وجوب نماز شب.
در بحث شب وشب زنده داری روایتی از امام
صادق(عليه السلام) است که می فرمایند:« مردم سه دسته هستند:
اولین دسته بندگان خدا هستند، دومین دسته
دشمنان خدا هستند و سومین دسته گروه ميانه هستند.
افرادی که در شب بستر را ترک میکنند و به
اقامه نماز، شب زنده داري، تلاوت قرآن وخواندن دعا مشغول می شوند بندگان (خوب) خدايند.
وافرادی که در طول شب مشغول گناه و فسق
وفجور ومعصیت هستند دشمنان خدا هستند.
واما افرادی که شب را تا به صبح در جاي
خود آرميده هستند ونه اهل عبادت وشب زنده داري ونه اهل معصيت وگناهند جزو گروه ميانه
اند، نه در دسته دوستان وبندگان خدايند و نه در دسته دشمنان.
امام باقر(عليه السلام) می فرماید: « خداوند
وحی فرستاد به موسی و فرمود: ای موسی! دروغ میگوید کسی که ادعا می کند من تو را دوست
دارم وشب را (تا به صبح بدون شب زنده داري) بخوابد و به یاد من نباشد .. ای موسی! این
چشمان اشک ریز را به نزد من بیاور، در شب من را صدا کن و می یابی که من نزدیک هستم
و جواب تو را می دهم. »
همچنین امام هادی(عليه السلام) می فرماید:«
اگر کسی می خواهد لذت خواب را بچشد شب زنده داری کند، همان گونه که اگر می خواهد لذت
غذا را بچشد باید گرسنگی را حس كند». شب زنده داری
نیز باعث می شود تا خواب نيز خوشایند تر شود.
اسلام همان گونه که به بعد مادی انسان توجه
دارد به بحث معنوی و تقويت بعد روحی آن نیز توجه دارد. انسان با نافله و نماز شب تقویت
روحی پیدا می کند. مرحوم آيت الله مرعشی نجفی وصیت کرده بود تا جانمازی را که بر روی
آن هفتاد سال نماز شب خوانده بود با وي دفن شود. در حقیقت هرکس به هرجا که رسید از
سحرها و شب زنده داری بوده است. در باره مادر مرحوم آيت الله ميرزا مهدي شيرازي نقل
كرده اند كه هنگامي كه براي نماز شب از جا بر مي خاست فرزند خردسالش (ميرزا مهدي) را
نيز از خواب بيدار مي كرد وبه او خوراكي مي داد تا بهنگام نماز شب، اين بچه نيز بيدار
ماند وكم كم به شب زنده داري عادت كند.
در فراز بعدی دعا می خوانیم:« و نوّرْ فیهِ
قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ» دلم را با تابش انوارش نورانی گردان.
قلب چیست؟ و جایگاه آن کجاست و چه کاری
انجام می دهد؟ موضوع قلب و جایگاه آن بحث بسیار عمیقی است، و واضح است که منظور از
قلب، قلب صنوبری قرار گرفته در سمت چپ سینه نیست؛ بلکه مقصود روح لطیف انسان است که
در ارتباط کامل با قلب صنوبری نیز هست.
زمانی که میگوییم قلب روشن می شود، ويا
سیاه می شود، مقصود قلب خون رسان نیست، گرچه آثارش را بر همین قلب صنوبری نيز می گذارد.
در آیات قرآت از قلب بسیار صحبت شده است.
در قرآن كريم آمده است: «في قُلُوبِهِمْ
مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُون»
در دلهايشان بيماري (از شرك ونفاق) است؛
و خدا بر بيماريشان افزود (ويا بفزايد)؛ و به سزاى آنچه به دروغ مى گفتند، عذابى دردناک
[در پيش ] خواهند داشت.
ودر آیه 74 سوره بقره مي خوانيم: « ثُمَّ
قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً
وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما
يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ
اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون»
سپس دلهاتان سخت شد، همانند سنگ، يا سخت تر
از آن، چرا که از برخى سنگها، جويهايى بيرون مى زند، و پاره اى از آنها مى شکافد و
آب از آن خارج مى شود، و برخى از آنها از بيم خدا فرو مى ريزد، و خدا از آنچه مى کنيد
غافل نيست.
قلبی که سیاه می شود و تاریک می شود پرده
روی آن می افتد، و باعث می شود تا کلام حق و سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) وامير
مؤمنان(عليه السلام) وامام حسین (عليه السلام) بر روی آن اثر نگذارد.
قلب روح ربانی است که به انسان داده شده
است و در حکم فرمانده ای برای انسان است . همان گونه که قلب صنوبری فرماندهی بدن را
دارد این قلب نیز حکم فرماندهي دارد. به واسطه قلب است که انسان بین خوب و بد را تمیز
می دهد، و مسیر درست را از نادرست تشخیص می دهد، و تمام اعضای بدن را در مسیر درست
بكار مي گيرد.
قلب تنها جایگاه یک چیز است، ودو شي متضاد
را در خود جاي نمي دهد، امکان ندارد که هم جایگاه رحمان باشد و هم شیطان. نمی شود که
در یک زمان دوست و دشمن خدا در خودش جای دهد.
خداوند می فرماید:« ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ
مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِهِ »
خداوند براى هيچ مردى در درونش دو دل ننهاده است.
در ذیل این آیه روایتی است که امير مؤمنان
می فرماید: « خدا دوستی و دشمنی ما را درون یک سینه قرار نمی دهد»، نمی شود که
هم علی (عليه السلام) را دوست داشت و هم دشمنان علی (عليه السلام) را.
انسان موجود بسیار عظیمی است. امير مؤمنان
علی (عليه السلام) در شعري می فرماید:« تو فکر میکنی جسم کوچکی هستی؟ جهاني پهناور
در اندرون توست.»
علامه مجلسي مي گويد: بدن انسان مانند شهر
بزرگی است که دژ وقلعه دارد و آن قلعه اصلی قلب انسان است، خداوند سلطان قلب و مدبر
قلب است. قلب انسان عرش خدا است، كه در حلقه حفاظتي عقل وفرشتگان است، كه با انوار
ملكوتي آن را منور ساخت.
به واسط پیروی و مقید بودن به شریعت مقدس
دل انسان با هدایت با عالم ملکوت راه پیدا میکند. اگر دوستی خدا و عشق او بر دلش مسلط
شود تمام این نیروها و اعضای بدن در اختیار او قرار می گیرد و در مسیر باطل گام بر
نمیدارد.
قلب اگر عرش رحمن باشد چشم، دست، پا، وهمه
اعضاي بدن در صراط مستقیم گام بر می دارند، ولی اگر دل سیاه و عرش شیطان شود دست و
چشم و پا در مسیر شیطاني قرار می گیرند، وفساد وتباهي به همراه مي آورند.
امام علی (عليه السلام) می فرماید: « این
اشک ها خشک نمی شود مگر به واسطه قساوت قلب، و دل قساوت پیدا نمی کند مگر به خاطر زیادی
گناهان».
به دعا باز میگردیم؛ روح كلي دعا متوجه
جایگاه دل و تغییر معنوی انسان ورشد روحي او با تابش انوار الهی است، ودر مقابل آن
افت معنوي قرار مي گيرد كه سرچشمه آن قساوت قلب است، دل نیز بيماري پیدا می کند که
قساوت نشان آن است. اين دل به واسطه گناه از سنگ سخت تر می شود، سنگ كوه به مرور زمان
آب در آن اثر مي كند، و يا از ميان آن بيرون مي زند، اما دل قسي وسياه هدايت نمي پذيرد،
همانگونه كه خوانديم: « ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ
أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً». سپس دلهاتان
سخت شد، همانند سنگ، يا سخت تر از آن.
از اين روست كه مي بينيم اسلام در ابوجهل
كه خويشاوند پیامبر(صلى الله عليه وآله) بود اثر نمیکند، اما اویس قرنی که در یمن ساکن
است و حتي پیامبر (صلى الله عليه وآله) را هم ندیده است نور هدايت دلش را روشن مي سازد.
در فراز سوم دعا كه در حقيقت ادامه ونتيجه
فراز دوم است می خوانیم:« و خُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ»
و همه اعضای بدنم را به پیروی آثارش دستگیری
کن؛
اگر قلب نورانی شود و منور به نور الهی
شود اعضای بدن هم در خدمت وي خواهند بود؛ چون که صد آمد نود هم پیش ماست. واگر دل سياه
گردد وقساوت يابد اعضاي بدن را در مسير فساد وجنايت بكار مي گيرد.
این که برخی نيكان هستند و برای دیگران
سودرسان، و برخی اشرارند و جز آزاررساني برای مردم ثمره ای ندارند به خاطر قلب و دل
آن هاست.
اگر دل در خدمت خدا باشد تابشگاه نور هدايت
مي شود، و اگر در خدمت شیطان باشد سياهكده اي بيش نخواهد بودكه جز فساد از آن انتظاري
نيست. واین به اختیار خود انسان است، كه كدامين راه را برگزيده وكدامين مسير را بپيمايد، وهیچ کس مجبور نیست. خداوند در سوره انسان مي فرمايد:
«إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا».
ما راه را به او بنموديم، يا سپاسگزار باشد
و يا ناسپاس.
در پايان دعا مي خوانيم: «یا مُنَوّرَ قُلوبِ
العارفین» ای نوربخش دل های عرفان.
إقبال الأعمال،ج 1، ص 311؛ بحار
الأنوار،ج 95، ص 49؛ المصباح، ص 615 (اللهم نبهني فيه لبركات أسحاره ونور قلبي
بضياء أنواره وخذ بكل أعضائي إلى اتباع آثاره يا منور قلوب العارفين).
الأمالي، شيخ الصدوق، ص 473 (يقوم
الناس عن فرشهم على ثلاثة أصناف : فصنف له ولا عليه ، وصنف عليه ولا له ، وصنف لا عليه
ولا له ، فأما الصنف الذي له ولا عليه ، فهو الذي يقوم من منامه ويتوضأ ويصلي ويذكر
الله عز وجل ، والصنف الذي عليه ولا له ، فهو الذي لم يزل في معصية الله حتى نام فذاك
الذي عليه ولا له ، والصنف الذي لا له ولا عليه ، فهو الذي لا يزال نائما حتى يصبح
، فذاك لا له ولا عليه).
أعلام الدين، ص 263 (كان
فيمل اوحى الله الى موسى بن عمران (عليه السلام): يا موسى! كذب من زعم أنه يحبني فإذا جنه الليل نام
عني، يا بن عمران لو رأيت الذين يصلون لي في الدجى وقد مثلت نفسي بين أعينهم يخاطبوني،
وقد جليت عن المشاهدة، وتكلموني وقد عززت عن الحضور، يا بن عمران، هب لي من عينيك الدموع،
ومن قلبك الخشوع، ومن بدنك الخضوع ، ثم ادعني في ظلم الليل تجدني قريباً مجيباً) .
أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص 311 (السهر
ألذ للمنام ، والجوع يزيد في طيب الطعام ) يريد به الحث على قيام الليل وصيام النهار.
علل الشرائع، ج 1، ص 81 (ما جفت الدموع إلا لقسوة القلوب ، وما قست القلوب
إلا لكثرة الذنوب) .