نوریان، یکایک در حجر گردآمده، از خود صفحاتى زرّین به ودیعت نهادهاند. گاه با معبود خود سخن گفته ودل شیدا به معشوق سپردهاند. آهى برخاسته از دلى سوخته سرداده، اشکى ناشى از پاکى سرشت، و حاکى از صفاى سیرت بر صورت روان ساختهاند، و با حضور در حجر اسماعیل و جوار بیت اِله ابراهیم، «نورٌ على نور» را عیان بخشیدهاند و از اینجا بر ناریان تاخته و گاه با حقیقت نورىشان، دلِ تاریک و سیاهشان را شکافته، و آنان را به خشوع و کرنش در برابر حق واداشتهاند، اینجا را مدرس خود قرار داده، درس توحید و معارف گفتهاند و گاه از اسرار مگو نیز سخنى آوردهاند. چه زیباست که با هم، این صفحات رنگین کمان را ورقى زنیم، و نظارهگر محفلشان در محضر نور باشیم: